ورزش و رفع چالش?های سیاسی (پنج شنبه 86/11/25 ساعت 12:20 عصر)
یکی از مهمترین این رویهها البته کمکی است که ورزش و ورزشکاران میتوانند برای رفع چالشهای سیاسی صورت دهند.
نسبت میان سیاست و ورزش از جمله مهمترین مضامین و مباحثی است که در فلسفه ورزش مورد توجه قرار میگیرد. هنگامیکه از نسبت سیاست و ورزش سخن به میان میآید باید میان چندین ساحت تمایز قائل شویم. در یک ساحت سخن بر سر آن است که سیاست چه کمک و مددی میتواند به پیشبرد اهداف ورزش بنماید. همانطور که میدانیم بخش مهمی از هر شاخه و معرفتی در جهان ما اتخاذ برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت است و اتخاذ این برنامهها به برنامهریزان و مدیرانی نیاز دارد که بالاخره از حوزه سیاست مستقل نیستند. همین نکته اهمیت سیاست را در همه حوزهها و از جمله در بخش ورزش بهخوبی نشان میدهد.
وجه دیگر از نسبت ورزش و سیاست مددی است که ورزشکاران به رقابتهای سیاسی میرسانند. در همه جای جهان ورزشکاران برجسته از شهرت و احترام زیادی برخوردار هستند و این شهرت و احترام میتواند مددرسان احزاب و گروههای سیاسی در هنگام پیروزیهای انتخاباتی و چالشهای سیاسی باشد. به جهت جایگاه فربه و مهم ورزش در جهان ما و اهمیتی که شهروندان جهانی به این مهارت میدهند بهرهای از سوی ورزشکاران مشهور و افتخارآمیز به سیاستمداران میرسد. در این میان حتی پارهای از ورزشکاران خود به دلیل همین شهرت پا به عرصه سیاست میگذارند و در نقش یک سیاستمدار ایفای نقش میکنند.
بحث دیگر که در مورد نسبت ورزش و سیاست میتوان پی گرفت نسبت کنش سیاسی با کنش ورزشی است و این موضوعی جالب است که بسیار مورد توجه فیلسوفان ورزش و تحلیلگران ورزش از بعد نظری قرار گرفته است. کنش سیاسی کنشی خاص است. راهبری و مدیریت جامعه، تلاش برای پیروز شدن بر مخالفان سیاسی، جمع رأی و نظر مردم، ایجاد تحرک و امید در جامعه و سامان مشکلات مختلف و همچنین برنامه ریزی و سیاستگذاری کوتاه مدت و بلندمدت از جمله ویژگیهایی هستند که کنش سیاسی با آنها شناخته میشود.
از سوی دیگر کنش ورزشی هم با خصایصی شناخته میشود. ممارست و تلاش برای موفقیت در مسابقات، برنامهریزی و تنظیم قوای بدنی، شناخت رقیب و... از جمله این ویژگیها هستند. اما شاید خصیصهای که یک کنش سیاسی و کنش ورزشی را به هم نزدیک میکند نوع تلاشی است که برای پیشروی بر رقیب صورت میگیرد. این دو نوع رقابت البته هر یک اخلاق خاص خود را دارند هرچند شاید اخلاق ورزش جوانمردانهتر و انسانیتر از اخلاق سیاست به نظر آید.
در آخرین سطح میتوان نسبت سیاست و ورزش را با تکیه بر مددی که رقابتهای ورزشی در رفع کدورتهای سیاسی برعهده دارند پیجویی کرد و مثالهای زیادی را از جمله رقابت تنیس روی میز میان ورزشکاران آمریکا و چین برای رفع کدورتهای سیاسی پررنگ نمود.